آرزوها
آرزوها



دخترک با دقت تمام داشت بزرگترین قلب ممکن را توی ساحل با یه چوب روی ماسه ها ترسیم می کرد.

شاید فکر میکرد که هر چه این قلب را بزرگتر درست کند ، یعنی اینکه بیشتر دوستش دارد !

بعد از اینکه قلب ماسه ای اش کامل شد

سعی کرد با دست هایش گوشه هایش راصیقل بدهد تا صاف صاف بشود ، شاید می خواست

موقعی که دریا آن را با خودش می برد ، این قلب ماسه ای جائی گیر نکند !

از زاویه های مختلف به آن نگاه کرد ، شاید می خواست اینطوری آن را بشناسد و مطمــئن بشود

همان چیزی شده که دلش می خواست

به قلب ماسه ای اش لبخندی زد و از روی شیطنت هم یه چشمک به قلب ماسه ای اش هدیه داد.

دلش نیامد که یه تیر ماسه ای رابه قلب ماسه ای اش شلیک کند.

برای همین هم خیلی آرام چوبی را که در دستش بود مثل یه پــــــیکان گذاشت روی قلب ماسه ای.

حالا دیگر کامل شده بود و فقط نـــــیاز به مراقبــــت داشت نشست پیش قلب ماسه ای و با دسش قلب را نوازش کرد

و در سکوت به قلب ماسه ای قل داد تا همیشه مراقبش باشد.

سپس برای اینکه باد قلبش را ندزدد بادست هایش یک دیوار شنی دور قلبش درست کرد.

دلــش می خواست پیش قلب ماسه ای اش بماند ولی وقت رفتن بود ، نگاهی به قلب ماسه ای کرد و رفـــــت

چند قدمی دور نشده بود که دوباره برگشت وبه قلب ماســه ای قول داد که زود بر می گردد و بقیه راه را دوید.

فردا صبح دخترک در راه برای قلب ماسه ای گلی چید و رفت به دیدنش.

وقتی به قـــلب ماسه ای اش رسید آروم همانجا نشست و گل ها را پرپر کرد و بر روی قلب ماسه ایش ریخت

قلب ماسه ای با عبور یه آدم بی احساس شکسته شده بود ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نگارش در پنج شنبه 30 مهر 1388برچسب:, ساعت 9:23 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->

.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.




Digital Clock - Status Bar